تب مدارس تيزهوشان و اصرار والدين براي اين ‌كه فرزندشان وارد اين مدارس شود اين روزها فراگير شده است و والدين بچه‌ها را از دوران دبستان مدام در كلاس‌هاي فوق برنامه ثبت‌نام مي‌كنند تا در امتحان ورودي اين مدارس قبول شوند، ولي دكتر ميترا حكيم شوشتري، فوق‌تخصص روانپزشكي كودك و نوجوان و عضو هيات علمي دانشگاه علوم پزشكي تهران به جام‌جم مي‌گويد: اين كار جوانب منفي دارد و كودك را خسته مي‌كند.

در نهايت هم اگر بچه وارد اين مدارس نشود، هم والدين و هم كودك سرخورده مي‌شوند و اگر هم وارد شود و هوش و توان لازم را نداشته باشد، ممكن است در رقابت با بچه‌هاي ديگر عقب بماند و ببيند براي اين محيط ساخته نشده و در ميان آنها نتواند خود را نشان دهد كه اين هم باعث كاهش اعتماد به نفس و ناكامي او خواهد شد.خيلي از پدر و مادرها با ديدن كوچك‌ترين استعداد كودكشان به اين نتيجه مي‌رسند كه او نابغه است ولي آيا اين تصورات حقيقت دارد؟

توانايي‌هاي مرتبط با هوش

شايد بهتر باشد قبل از هر چيز نشانه‌هاي اوليه باهوش بودن كودك را بشناسيم. دكتر حكيم‌شوشتري در اين باره توضيح مي‌دهد: شاخص‌هاي رشدي كه با هوش و تكامل ارتباط دارند، عبارتند از: شاخص حركتي كه شامل نشستن، چهار دست و پا رفتن،‌ ايستادن و راه رفتن است و شاخص كلامي كه خيلي مهم‌تر از حركتي است و ارتباط بيشتري با هوش دارد مانند اين‌كه كودك حداقل تا يك سالگي بتواند چند كلمه بگويد و تا يك و نيم سالگي جمله‌هاي دو كلمه‌اي ساده مثل «آب بده» و «بابا آمد» بسازد. هر چه كودك اين توانمندي را سريع‌تر به دست آورد، نشان مي‌دهد رشد هوشي او بيشتر و سريع‌تر است.

اين فوق‌ تخصص روانپزشكي كودك و نوجوان مي‌افزايد: توانايي‌هاي شناختي ديگر كودكان نيز با هوش ارتباط دارد. مثلا بچه‌ها حول و حوش چهار سالگي متوجه كميت اعداد مي‌شوند و اگر كودكي در سن كمتر متوجه مفهوم عدد شود، يعني تفاوت يك اسباب‌بازي با سه اسباب‌بازي را بفهمد، هوش خوبي دارد.

ممكن‌است بچه‌ها در اين سنين بتوانند تا 20 بشمارند ولي مفهومي از آن درك نمي‌كنند و مثل شعر خواندن فقط آن اعداد را حفظ كرده‌اند و اگر از آنها بپرسيد تفاوت سه با چهار چيست، نمي‌دانند. اگر از كودك خردسالي بپرسيد يكي كمتر از سه چقدر مي‌شود و او جواب را بداند يا با انگشت‌هايش نشان دهد، يعني درك مفهوم رياضي بالاتر و رشد هوشي بهتري دارد.

نقش پدر مادرها چيست؟

وظيفه هر پدر و مادري است كه محيطي غني و آرام براي كودكانشان مخصوصا كودكان زير پنج سال فراهم كنند كه در آن محرك‌هايي براي تحريك حس كنجكاوي و جستجوگري كودك وجود داشته باشد.

دكتر حكيم‌شوشتري با اشاره به اين مطلب، ادامه مي‌دهد: بايد توجه عاطفي كافي به كودك داشت و گاهي وارد بازي او شد. اين كار كمك مي‌كند سهم محيط در رشد هوشي او بيشتر شود. البته بايد توجه داشت كه بخشي از هوش وراثتي است و در مورد آن كاري نمي‌توان انجام داد و والدين مي‌توانند فقط در تامين محيط مناسب براي رشد هوش تاثيرگذار باشند. البته والديني كه حمايت افراطي از كودك انجام مي‌دهند، امكان آموزش از طريق آزمون و خطا را از او مي‌گيرند. چنين رفتاري علاوه بر اين‌كه كودكان را وابسته بار مي‌آورد،‌ اين نگرش را در آنان ايجاد مي‌كند كه اشتباه كردن ترسناك است.

وي تاكيد مي‌كند: كودكاني كه در مراكز نگهداري از كودكان زندگي مي‌كنند و اغلب از وجود مراقبان ثابت كه با آنان تعامل داشته باشند، بي‌بهره هستند، رشد هوشي كمتر و معمولا در امور تحصيلي پيشرفت كمتري در مقايسه با همسالان خود دارند.

آموزش از سن كم ممنوع

روانپزشكان، آموزش خاصي را براي بچه‌هاي خردسال توصيه نمي‌كنند و مي‌گويند آموزش آنها بايد فقط در قالب بازي باشد.دكتر شوشتري هم توصيه مي‌كند: وقتي كودك شما نقاشي مي‌كشد به او بگوييد: «چه ابر قشنگ آبي‌اي كشيدي! حالا نگاه كن تو اتاق چي آبيه؟» اين روش بهتر از اين است كه بخواهيم رنگ‌ها را جلوي كودك بگذاريم و تك‌تك به او ياد بدهيم.

در حقيقت در اين روش شما هنگامي به كودك آموزش داده‌ايد كه آمادگي دارد؛ بنابراين بيشتر تاثير دارد و بهتر ياد مي‌گيرد.

اين استاد دانشگاه مي‌افزايد: نبايد كودك را وادار كنيم طبق خواسته ما به آموزشي تن دهد كه خود به آن علاقه‌مند نيست. كار كودك بازي است و ابزار آموزش كودك در سنين پايين نيز بازي است، مثلا در بازي‌هاي كلامي مي‌توان گنجينه لغات كودك را افزايش داد. مثلا برخي بچه‌ها كه از سنين پايين آموزش زبان، برخلاف ميل آنها برايشان شروع مي‌شود، گاهي از آموزش دلزده مي‌شوند.

هوش را با حافظه اشتباه نگيريد

دكتر شوشتري به نكته بسيار مهمي اشاره مي‌كند: گاهي هوش با حافظه اشتباه گرفته مي‌شود و والدين فكر مي‌كنند، چون فرزندشان خيلي چيزها را خوب حفظ مي‌كند و به خاطر مي‌سپارد، هوش بالايي دارد در صورتي كه ممكن‌است فقط حافظه خوبي داشته باشد و هوش او معمولي باشد. منحني هوش به شكل زنگوله است و بيشتر افراد در حد وسط آن قرار مي‌گيرند و سطح هوش افراد كمي بالاتر از حد معمول است كه جزء نخبگان يا نوابغ هستند.

مدرسه تيزهوشان خوب است؟

آموزش‌هاي مدرسه، دانسته‌هاي كودك را افزايش مي‌دهد؛ ولي نقش چنداني در پرورش نبوغ و خلاقيت آنها ندارد. مدارسي كه به كودكان فرصت حل مساله از راه‌هاي جديد مي‌دهند، در پرورش قواي فكري آنها سهيم هستند. اين استاد دانشگاه مي‌گويد: مثلا دادن فرصت دو هفته‌اي براي حل يك تمرين رياضي و يافتن راه‌حل‌هاي جديد و متنوع براي آن، خيلي بهتر از آن است كه مدام كلاس‌هاي فوق‌برنامه برگزار و از دانش‌آموزان خواسته شود تا با تمرين بيشتر، آنچه در كتاب است، حفظ كنند.

وي معتقد است: اگر قرار باشد آموزش‌هاي كليشه‌اي و با استانداردي اجباري به بچه‌ها داده شود، حتي اين مدارس هم نقشي در پرورش هوش آنها نخواهند داشت. اين سيستم‌ها بچه‌ها را به جاي خلاق كردن به اين راه هدايت مي‌كند كه چه كنند تا نمره بالاتري بگيرند يا حتما در كنكور قبول شوند.

افراد باهوش خوشبخت‌ترند؟

هميشه داشتن هوش زياد دليل بر داشتن زندگي موفق و بهتر نيست، چون اگر عرصه براي پرورش اين هوش مساعد نباشد و فرد با شرايط منطبق نشود، دچار مشكل خواهدشد. دكتر حكيم‌شوشتري مي‌گويد: اگر بچه شش ساله‌اي كه دانسته‌ها و معلوماتش در حد دانش‌آموزان كلاس سوم، چهارمي است مجبور شود به كلاس اول برود، دلزده و از محيط خسته و كلافه مي‌شود و شروع به بدرفتاري مي‌كند. داشتن انتظار غيرواقع‌بينانه از كودك، آفت بزرگي است. نتيجه اين انتظارها چيزي جز خستگي و عذاب كودك و ناكامي والدين نيست. خوب است فرزندمان را همان‌گونه كه هست بپذيريم و به ياد داشته باشيم كه «كودكان ما آنچه كه مي‌خواهيم نمي‌شوند، آنچه كه ما هستيم مي‌شوند.»


موضوعات مرتبط: مطالب دیگر

تاريخ : شنبه ۱۳۹۲/۰۴/۰۱ | 11:41 AM | نویسنده : محسن آزاد |