مطمئنا در فيلم‌ها ديده‌ايد که قهرمان جنگ توسط برخي افراد شست‌وشوي مغزي مي‌شود تا به طور مثال يک نامزد رياست جمهوري را ترور کند. جالب است بدانيد که در دنياي حيوانات نيز اين اتفاق رخ مي‌دهد. زنبوري با نام زنبور سوسک زمرد (معروف به زنبور جواهر) وجود دارد که با تزريق زهر خود به مغز سوسک، آن را شست‌وشوي مغزي مي‌کند تا به برده بي‌چون و چراي خود تبديل کند.

به گزارش پارس ناز، اين حشره انگلي عجيب‌وغريب با شناسايي نقاط دقيق مغز سوسک و تزريق زهر کنترل‌کننده ذهن سوسک را به بردگي خود درمي‌آورد و به نوعي آن را به يک سوسک زامبي تبديل مي‌کند؛ سوسکي که زنده است اما اراده‌اي از خود ندارد. به اين گونه که لارو زنبور درون بدن سوسک به دنيا مي‌آيد و از بدنش تغذيه مي‌کند. بدون اينکه سوسک هيچ مقاومتي از خود نشان دهد.

اين حشره ميليون‌ها سال است که نه تنها دارويي با خاصيت کنترل ذهن قربانيانش را توليد مي‌کند، بلکه از يک شيوه جراحي فوق‌العاده براي اين کار استفاده مي‌کند

دانشمندان هنوز نمي‌دانند که اين زنبور چه رفتارهاي جفت‌گيري دارد اما جالب است بدانيد که ماده اين زنبور فقط يک بار در طول عمرش بارور مي‌شود. البته در همان يک مرتبه به تعداد کافي تخم در بدنش توليد مي‌شود که بتواند ده‌ها سوسک را فلج کند.

ماده زنبور جواهر در ابتدا قرباني خود را با بو کشيدن و قوه بينايي‌اش تعقيب مي‌کند و سپس با حمله‌اي برق‌آسا به آن ضربه مي‌زند و شروع به گاز گرفتن پوشش محافظ خارجي بدن قرباني مي‌کند. سپس با وارونه کردن سوسک، روي شکم آن مي‌نشيند. البته قرباني بي‌حرکت نمي‌ماند و ديوانه‌وار سعي در مانع شدن اين حشره
دارد.

رم گال (Ram Gal)، عصب‌شناس مي‌گويد:‌ «نيش زدن به طعمه‌اي که شش برابر يا حتي بيشتر بزرگتر از شما باشد، اصلا کار آساني نيست. مخصوصا زماني که زهر بايد در نقاط خاصي از مغز وارد شود، اين کار دشوارتر هم مي‌شود.»

وي مي‌افزايد: «اما زنبور جواهر براي اين کار ابتدا با زدن نيشي به قفسه سينه سوسک، دو پاي آن را فلج مي‌کند. با اين کار سوسک، چاره‌اي به جز از تسليم ندارد».

بعد از اين مرحله، نوبت به فلج کردن گردن سوسک مي‌رسد. نيش دوم که به گردن وارد مي‌شود، دقت بيشتري نياز دارد و در مقايسه با مرحله اول تزريق زهر به پاها که فقط چند ثانيه طول مي‌کشد، مدت بيشتري زمان مي‌برد و تقريبا يک دقيقه به طول مي‌انجامد.

ماده اين زنبور فقط يک بار در طول عمرش بارور مي‌شود. البته در همان يک مرتبه به تعداد کافي تخم در بدنش توليد مي‌شود که بتواند ده‌ها سوسک را فلج کند

گال مي‌گويد: «بعد از فلج شدن گردن و پاهاي سوسک، ديگر مانعي براي تزريق نيش به مغز سوسک وجود ندارد و زنبور با استفاده از اندام‌هاي حسي خاصي که در نوک نيشش وجود دارد، نقاط خاص روي سوسک را شناسايي مي‌کند و زهر خود را به دو نقطه مختلف مغز آن تزريق مي‌کند. اين دو نقطه گانگليون فوق مري و گانگليون زير مري هستند». گانگليون يا عقده يا گره، به توده‌اي از بافت‌هاي زيستي به‌ويژه به توده‌اي از ياخته‌هاي عصبي گفته مي‌شود.

بعد از اينکه کار زنبور جواهر تمام مي‌شود، سوسک کم کم و بعد از يک عمل جراحي مغز به هوش مي‌آيد؛ در حالي که ديگر آن سوسک قبلي نيست و رفتاري کاملا غيرطبيعي از خود نشان مي‌دهد. سوسک به جاي اينکه نسبت به زنبور حالت دفاعي بگيرد، به نوعي که گويا عاشق آن شده است، شروع به آراستن خود مي‌کند و در واقع، نوعي احساس مهرباني نسبت به زنبور پيدا مي‌کند.

در اين زماني که سوسک شروع به آراستن خود مي‌کند، زنبور شروع به جست‌وجو مي‌کند تا يک سرپناه براي خود پيدا کند. بعد از بازگشت وي، مرحله سوم اين شست‌وشوي مغزي آغاز مي‌شود. در اين مرحله، اصلاح واکنش‌هاي رفتاري در جانور نمود پيدا مي‌کند و سوسک غلام حلقه به گوش زنبور مي‌شود و هيچ تلاشي براي رهايي از اين وضعيت نمي‌کند.

سوسک بي‌شاخک مي‌شود

حال وقت آن رسيده که زنبور جواهر، شاخک‌هاي سوسک را نيز از بدنش جدا کند و همولنف يا خون آن را بمکد. همولنف (Hemolynphe) به خون بي‌مهرگان و از جمله حشرات اطلاق مي‌شود که محتوي سلول‌هاي خوني به نام هموسيست شناور در مايعي به نام سرم يا پلاسما هستند. زنبور با مکيدن خون سوسک در واقع، انرژي از دست رفته‌اش در جريان مبارزه و جراحي را بازمي‌يابد.

حتي در اين مرحله نيز سوسک کمترين تلاش و مقاومتي از خود نشان نمي‌دهد و همه بدنش را نثار اين حشره مي‌کند. پس از آن، زنبور رستنگاه شاخک را گاز مي‌گيرد و سوسک را همانند يک سگ با خود به محل مورد نظرش مي‌برد. سوسک کاملا تحت کنترل زنبور است و خيلي عادي به همراه زنبور راه مي‌رود و گويا دارد استاد خود را همراهي مي‌کند!

بعد از اينکه به پناهگاه رسيدند، زنبور همانند يک برده، سوسک را به داخل پناهگاه هل مي‌دهد و در فرآيندي که معمولا 30 دقيقه زمان مي‌برد، تخم خود را روي پاي سوسک مي‌چسباند و يک حفره در داخل شکم سوسک ايجاد مي‌کند و آن را با سنگريزه مي‌پوشاند.

زنبور بعد از اتمام مراحل کاشت تخمش در بدن سوسک، به پرواز درمي‌آيد تا سوسک ديگري را براي تخم بعدي‌اش قرباني کند.

اين تخم بعد از دو روز شکسته مي‌شود و شفيره‌ از تخم بيرون مي‌آيد و از طريق حفره‌اي که مادرش ايجاد کرده، از خون سوسک تغذيه مي‌کند. در روزهاي بعدي که شفيره بزرگ‌تر مي‌شود، لارو از طريق حفره وارد شکم سوسک مي‌شود و از اندام‌هاي داخلي آن تغذيه مي‌کند. اما جالب اينجاست که اين لارو بسيار مراقب است که به سيستم‌هاي عصبي سوسک آسيبي نرساند و غذاي خود را همچنان زنده و تازه نگه دارد.

البته بالاخره اين روز نيز فرا مي‌رسد و لارو از سيستم‌هاي عصبي سوسک تغذيه مي‌کند و مرگ واقعي آن را رقم مي‌زند. البته اين سوسک مرده بعد از اين موميايي مي‌شود.

به اين شکل که لارو حاوي نوعي ماده ضد ميکروب روي بدن حشره است تا حتي در حالي که حشره مرده و داخل بدنش خالي شده، فاسد نشود و بتواند تا يک ماه در اين محيط زندگي کند. بعد از يک ماه اين زنبور، بالغ و آماده رفتن مي‌شود.


موضوعات مرتبط: مطالب دیگر

تاريخ : سه شنبه ۱۳۹۶/۰۳/۰۹ | 10:24 PM | نویسنده : محسن آزاد |
 آيا تا به حال "بلادروت‌ها"(Blodrot)را ديده‌ايد؟ اين گياهان عجيب بسيار زيبا گل‌هاي زرد رنگي دارند و فاقد هرگونه ريشه‌اند. اين گياهان براي به دست آوردن مواد غذايي مورد نيازشان دردرياچه‌ها و راه‌آب‌ها شناور مي‌مانند و سخت‌پوستان مينياتوري را مي‌خورند. آن‌ها شبيه گياهان مگس‌خواري هستند که در آب به سر مي‌برند و صدها بار سريع‌تر از آن‌ها عمل مي‌کنند.

به گزارش روزنامه نيويورک تايمز، بلادروت‌ها چند ميلي‌متري‌اند و ديواره آن‌ها تنها دو سلول ضخامت دارد و معمولا پر از آب‌ هستند. وقتي شکار خود را به دام مي‌اندازند آب را به خارج پمپاژ و فضايي به صورت دهان ايجاد مي‌کنند که زائده‌هاي مو مانندي در اطراف آن وجود دارد. وقتي صيد با اين موها برخورد مي‌کند بلافاصله به دام مي‌افتد.

اين گياه کوچک‌ترين ژنوم شناخته شده در دنياي گياهان گلدار را به خود اختصاص داده است. در اين ژنوم، تنها ژن‌هايي که براي عملکرد گياه ضروري‌اند و از مشخصات عجيب و غريب آن پيشتيباني مي‌کنند وجود دارند. با اين حال بر اساس مطالعه‌اي که از سوي محققان آکادمي ملي علوم دانشگاه بوفالو به انجام رسيده، اين گياه در طول زندگي چندين ميليون ساله خود بر روي زمين بارها و بارها به پاکسازي و پالايش ژن‌هاي خود پرداخته است.

محققان با کمک ابزارهاي جديد توانستند براي اولين‌بار با دقت بسيار بالا به مطالعه ژنوم اين گياه بپردازند تا ببينند چه تغييرات ژنتيکي باعث شده اين گياه، گوشتخوار شود.

محققان دريافتند بلادروت در طول تاريخ تکاملي خود به روش‌هاي مختلف اندوخته ژنتيکي منحصربه‌فرد خود را دستکاري کرده‌اند. در طول رخدادهاي پلي‌پلوييدي که معمولا به ندرت رخ مي‌دهند، پيچيدگي در فرايند توليدمثل باعث شده کل ژنوم به يک باره دو برابر شود. اين پديده در طول 10 يا 20 ميليون سالي که گياه بر روي زمين رشد مي‌کند، دو يا سه بار رخ داده است.. به دليل رخدادهاي تصادفي بخشي از قطعات DNA به همانندسازي خود پرداخته و دوقلوهاي جديد خود را در کنار ساير ژن‌ها در کل ژنوم قرار داده‌اند. در اين فرايند قطعات DNA که هيچ کارکردي نداشته‌اند حذف شده‌ و بخش‌هاي ضروري باقي مانده‌اند.

محققان اين قطعات را در ژنوم بلادروت شناسايي کرده و دريافتند که حوادث بزرگ باعث شده‌اند ژن‌هايي توليد شوند که براي رشد و عملکردهاي فيزيولوژي گياه مثلا پاسخ به نور و توليد گل ضروري هستند و رخدادهاي کوچکتر که در موارد بسياري رخ داده‌اند، ژن‌هايي توليد کرده‌اند که منجر به خاصيت گوشتخواري اين گياه شده است؛ همانند ژن‌هايي‌که پاپين(آنزيمي که به هضم گوشت کمک مي‌کند) توليد مي‌کنند.

محققان بر اين باورند که گوشتخواري يک مکانيسم دفاعي بوده است. مثل کافئين موجود در گياه که اساسا براي ممانعت از خورده شدن برگ‌هاي قهوه توسط علف‌خواران ايجاد شده‌اند. در بلادروت‌ها نيز آنزيم‌هاي هضم‌کننده خاصي توليد شده‌ تا مانع از خورده شدن اين گياه توسط حيوانات و قارچ‌ها شوند. اما در نهايت به عنوان عامل مرگ همين موجودات توسط گياه عمل کرده‌اند.

بلادروت‌هاي مينياتوري مدلي براي مشاهده و بررسي ساير گياهان گوشت‌خوار هستند.


موضوعات مرتبط: مطالب دیگر

تاريخ : سه شنبه ۱۳۹۶/۰۳/۰۹ | 10:23 PM | نویسنده : محسن آزاد |